Saturday 25 June 2016

الگوی چرخه ی بازار

الگوی چرخه ی بازار


الگوی چرخه ی بازار


ترجمه و اقباس:


فردین صادقی زنجانی


فرهاد مقدم سلیمی


 


در مقدمه گفتیم که تحلیل تکنیکی عبارت است از هنر تعیین برگشت روند در مراحل اولیه آن و ردیابی این روند تا جایی که شواهد و قرائن اثبات کنند که هنگام برگشت آن فرا رسیده است. به منظور تعیین برگشت روند، ابتدا باید بدانیم که روند چیست. بنابراین، در فصل حاضر به توصیف و طبقه بندی انواع روندها می پردازیم و با بحثی در مورد یکی از اساسی ترین تکنیک های تعیین روند، به نتایج مورد نظزمان می رسیم. این تکنیک به پیشرفت اوج و حضیض»[Peak and trough progression] معروف است.


پیشرفت اوج و حضیض یکی از ساده ترین و در عین حال، موثرترین تکینیک های تعیین روند است که در تحلیل تکنیکی مورد استفاده قرار می گیرد. این تکنیک، مبنایی برای بسیاری از تکنیک هایی است که بعداً بحث خواهیم کرد.


 


سه روند مهم


روند عبارت است از معیار زمانی مسیر و حرکت قیمتها که فواصل زمانی گوناگونی را پوشش می دهد. تحلیل بازار سرمایه، روندهای فراوانی وجود دارد، اما سه روند بسیار مهم و عمده شامل روند اولیه[Primary Trend]، میانه (واسطه)[Interrmdiate] وکوتاه مدت می شوند.


 


روند اولیه


روند اولیه معمولاً بین ۱ تا ۲ سال طول می کشد و انعکاس نظرات سرمایه گذاران به بنیانهای آشکار شده در چرخه  تجاری است. چرخه تجاری از لحاظ آماری از یک کف به کف دیگر، تقریباً ۶/۳ سال طول می کشد، و روندهای اولیه افزایشی و کاهشی را دربر می گیرد (بازارهای صعودی و نزولی) که ۱ یا ۲ سال طول می کشند. از آنجا که دوره افزایش معمولاً طولانی تر از دوره کاهش است، بنابراین، بازارهای صعودی عموماً طولانی تر از بازارهای نزولی هستند.


دوره روند اولیه، در مورد اوراق قرضه، سهام و کالا مصداق دارد. علاوه بر این، روندهای اولیه در مورد ارز نیز برقرار هستند، اما از آنجا که ارزها انعکاس دهئده نظرات سرمایه گذاران در مورد روابط متقابل دو اقتصاد مختلف هستن، تحلیل روابط ارزی به طور کامل در چارچوب رویکرد چرخه تجاری نمی گنجد (در مورد چرخه تجاری در فصل ۲ بحث خواهیم کرد).


روند الویه در شکل ۱-۱ توسط یک خط دوگانه نشان داده شده است. در موقعیتی ایده آل، روند اولیه صعودی (بازار افزایشی) هم اندازه روند اولیه نزولی (بازار کاهشی) است، اما در دنیای واقعی، این دو با هم تفاوت دارند. از انجا که قرار دادن سرمایه گذاری ها در مسیر روند اصلی، اهمیت بسزایی دارد، بخش قابل توجهی از این کتاب، به تعیین و تببیین نقاط برگشت در روند اولیه اختصاص دارد.


Market Cycle


 


روند میانه (واسطه)


هر کسی که نمودار قیمت را نگاه کرده باشد، متوجه خواهد شد که قیمتها  در طول یک خط مستقیم حرکت نمی کنند. نوسان صعودی اولیه، توسط چند واکنش در طول مسیر، از هم گسیخته می شود. اینگونه روندهای چرخه ای موجود در درون محدوده بازار افزایشی اولیه را اصطلاحاً، «نوسانات قیمت واسطه[Intermediate price movements]» می نامند. این نوسانات، در زمانی بین ۳ هفته تا ۶ ماه (یا بیشتر) طول می کشند. روندهای میان مدت بازار سهام را به تفضیل در فصل ۴ بررسی می کنیم و نشان می دهیم که این روندها، به صورت خط باریک توپر در شکل ۱-۱ هستند.


دانستن مسیر و. سررسید روند اولیه، اهمیت زیادی دارد، اما تحلیل روندهای میانه نیز به منظور اصلاح و بهبود نرخهای موفقیت در مبادله اوراق بهادار و همچنین، برای تعیین دوره برقراری مسیر روند اولیه، سودمند است.


 


روندهای کوتاه مدت


روندهای کوتاه مدت روندهای کوتاه مدت که از ۱ تا ۳ یا ۴ هفته طول می کشند، مسیر چرخه میانه (واسطه) را تغییر می دهند، درست همان طور که روند میان مدت، نوسانات اولیه قیمت را از هم می گسلد. روندهای کوتاه مدت، در الگوی چرخه بازار (شکل ۱-۱) به صورت خط غیر ممتد نشان داده شده است. این روندها معمولاً تحت تاثیر اخبار و وقایع تصادفی قرار دارند و تعیین آنها، نسبتاً دشوارتر از روندهای میانه یا اولیه است. در مجموع، هرقدر دوره زمانی روند، طولانی تر باشد، تغیین کردن آسانتر است.


 


الگوی چرخه ی بازار


تاکنون باید روشن شده باشد که سطح قیمت در هر بازاری، به طور همزمان تحت تاثیر چند روند مختلف قرار دارد و شناخت هر یک از این روندهای مختلف، حایز اهمیت فراوانی است. برای مثال، اگر در روند کوتاه مدت، برگشتی رخ داده باشد، انتظار دارین که نوسان قیمت بسیار کمتر از برگشت روند اولیه باشد.


سرمایه گذاران بلند مدت اصولاً به مسیر اولیه علاقه دارند بنابراین، برای آنها مهم است که چشم اندازی از سررسید  بازار افزایشی یا کاهشی غالب، داشته باشند. با این حال، سرمایه گذاران بلند مدت باید در مورد روندهای میان مدت و تا حد کمتری در خصوص روندهای کوتاه مدت نیز آگاهی و اطلاعات داشته باشند. زیرا، گام بسیار مهم در تحلیل، عبارت است از بررسی و شناخت رابطه بین روندهای کوتاه و میان مدت و همچنین، نحوه تاثیرگذاری آنها بر روند اولیه.


مبادله گران بسیار کوتاه مدت در بازارهای قراردادهای آتی [Futures Markets]، اصولاً به نوسانت کوچکتر قیمت علاقه دارند، اما به چگونگی مسیر روندهای میان مدت و اولیه نیز نیاز دارند. زیرا شگفتیها معمولاًدر روندهای صعودی بازار افزایشی و روندهای نزولی بازار کاهشی رخ می دهند. به عبارت دیگر، روندهای صعودی کوتاه مدت در محدوده بازار افزایشی، احتمالاً حجم بسیار بزرگتری نسبت به روندهای کوتاه مدت دارند، و برعکس.


زیان حاصل از مبادله معمولاً به این علت پدید می آید که مبادله گر در موقعیتی برخلاف روند اصلی قرار می گیرد. در عمل، تمام مشارکت کنندگان بازار باید تااندازه ای اطلاعات در مورد هر سه روند داشته باشند، اگرچه تاکید بیشتر در هر یک از این روندها، به گرایش سرمایه گذاری یا دورنمای مبادله کوتاه مدت بستگی خواهد داشت.


 


روندهای در طول روز


در سالهای اخیر، کامپیوتر و تکنولوژی مبادله زنده و مستقیم، این امکان را برای مبادله گران فراهم آورده است که نوسانات ساعتی یا حتی لحظه ای را تعیین و تبیین نمایند. اصول تحلیل تکنیکی، برای این نوسانات بسیار کوتاه مدت نیز کاربرد دارد و از اعتبار برخوردار است. اما، در اینجا، دو تفاوت اساسی وجود دارد. اول، برگشتها در نمودارهای ساعتی، فقط آثار بسیار کوتاه مدتی دارند و برای برگشتهای بلند مدت تر قیمت، اهمیتی ندارند. دوم، قیمتهای بسیار کوتاه مدت در بازار، بسیار بیشتر از عوامل روانشناسی و اخبار وقایع بلند مدت تر، تحت تاثیر قرار می گیرند. بنابراین، تصمیمات احساسی تر می شوند. علاوه بر این، قیمتهای طول روز برای دستکاری شدن، مستعدتر هستند. در نتیجه، اطلاعات قیمتی که در نمودارهای بسیار کوتاه مدت مورد استفاده قرار می گیرند، پرنوسان ترند و نسبت به نمودارهای طولانی تر، قابلیت اعتماد بسیار کمتری دارند.


 


روند بسیار بلند مدت


روند اولیه شامل چند چرخه میان مدت می شود، اما روند بسیار بلند مدت [Secular Trend]، از چند روند اولیه ساخته می شود. این چرخه «چرخه برتر» [Super cycle] یا موج بلند مدت، در طول دوره های طولانی تر گسترش می یابد و معمولاً بیش از ۱۰ یال طول می کشد و غالباً به ۲۵ سال نیز می رسد. نمودار رابطه متقابل بین روند بسیار بلند مدت و روند اولیه در شکل ۲-۱ منعکس شده است. شناخت مسیر روند بسیار بلند مدت، بسیار سودمند است. درست همان طور که روند اولیه تحت تاثیر حجم و اندازه روند میان مدت قرار می گیرد، روند بسیار بلند مدت نیز تحت تاثیر حجم و دوره روند اولیه قرار می گیرد. برای مثال، در روند بسیار بلند مدت افزایشی، بازارهای افزایشی اولیه بسیار بزرگتر از بازارهای کاهشی اولیه خواهند بود. در روند بسیار بلند مدت کاهشی، بازارهای کاهشی، قدرتمندتر و طولانی تر از بازارهای افزایشی خواهند بود.


چرخه ی بازار


 


پیشرفت اوج وحضیض


همان طور که قبلاً اشاره شد، تحلیل تکنیکی هنر شناخت برگشت روند قیمت براساس میانگین موزون شواهد است. «شواهد» عنصری بسیار مهم در تحلیل تکنیکی به شمار می آید و شامل مجموعه ای از نماگرها یا تکنیک هایی است که غالباً در فرآیند روندشناسی به شکل مناسبی عمل می کنند. هنر نیز عبارت است از ترکیسب کردن این نماگرها در قالب تصویری کلی و تشخیص دادن زمانی که اینتصویر، اوج و حضیض بازار را نشان می دهد.


استفاده گسترده از کامپیوتر، به توسعه تکنیک های بسیار پیشرفته روندشناسی در تحلیل تکنیکی انجامیده است. بعضی از این نماگرها به شکل معقولی، خوب عمل می کنند، اما اکثر ایت طور نیستند. تحقیقات دامنه دار برای طراحی «نماگر کامل» تداوم خواهد یافت، اما چنین تکنیکی احتمالاً هرگز طراحی نخواهد شد. حتی اگر چنین چیزی بوقوع بپیوندد، اخبار ابداع آن به زودی انتشار خواهد یافت و این نماگر به تدریج از ارزش خواهد افتاد.


در جستجوی تکنیک های پیچیده ریاضی، غالباً ساده ترین و پایه ای ترین تکنیک های تحلیل تکنیکی مورد توجه قرار می گیرد.


 


پیشرفت اوج و حضیض


یک تکنیک ساده و پایه ای که کمتر مورد استفاده قرار گرفته، »پیشرفت اوج و حضیض» است ( به نمودار ۳-۱ مراجعه کنید) که به مشاهده اولیه چارلز داو مربوط می شود، مبنی بر اینکه بازار افزایشی به صورت یکسری موج حرکت می کند که هریک از این امواج، بزرگتر از موج قبلی است. هنگامی که این سری از نقاط اوج و حضیض افزایشی، گسیخته می شود، علامت برگشت روند ارسال می شود. داو برای توصیف این رویکرد، از قیاسی مبتنی بر آثارامواج در ساحل استفاده کرد. او نشان داد درست همان طور که می توانیم در ساحل دریا، برگشت جزر و مد و را از طریق برگشت امواج مشخص کنیم. به همین ترتیب، می توانیم همین تصویر را در بازار، از طریق مشاهده نوسانات قیمت به دست آوریم.


چرخه ی بازار ۲


 


در شکل ۳-۱، نوسانات قیمت توسط یکسری امواج به دست آمده است، به طوری که هر اوج و حضیضی، به نقاطه ای بالاتر از قبلی می رسد. سپس، برای اولین بار، نوسانات نمی تواند قیمت را به نقطه بالای جدیدی برساندو واکنش بعدی، قیمت را به حضیض پایین تری از قبلی هدایت می کند. این حالت، در نقطه X رخ می دهد، اما این بار، برگشت روند از روند نزولی به روند صعودی است.


ایده گسیخته شدن مجموعه ای از نقاط اوج و حضیض، مبنایی برای نظریه داو (فصل ۳) و تحلیل الگوی قیمت (فصل ۵) است.


اهمیت برگشت اوج و حضیض، توسط دوره و حجم رفت و برگشت امواج مورد نظر تعیین می شود. برای مثال، اگر کامل شدن مجموعه ای از رفت و برگشتهای امواج ۲ یا ۳ هفته طول بکشد، این روند برگشتی، میان مدت خواهد بود، زیرا نوسانات میان مدت قیمت، شامل مجموعه ای از نوسانات کوتاه مدت است (۲ تا سه هفته). به همین ترتیب، گسسته شدن مجموعه ای از نقاط اوج و حضیض نزولی توسط نوسانات افزایشی، علامت برگشت بازار کاهشی اولیه به بازار افزایشی اولیه خواهد بود.


چرخه ی بازار ۳


 


اوج و حضیض بلاتکلیف


الگوی اوج و حضیض معمولاً پیچیده تر از مثالهای مندرج در شکلهای ۳-۱ و ۴-۱ است در شکل ۵-۱، مثال الف، بازار مورد نظر با مجموعه ای از نقاط اوج و حضیض افزایشی، رشد کرده است، اما بعد از بالاترین نقطه اوج، قیمت در نقطه X به سطحی کاهش یافته است که پایین تر از نقطه حداقل قبلی است. در این موقعیت، مجموعه حضیض های افزایشی، شکسته شده است، اما مجموعه اوج های افزایشی، این چنین نشده است. به عبارت دیگر، در نقطه X فقط نیمی از یک علامت، ایجاد شده است.


علامت کامل برگشت هر دو مجموعه افزایشی اوج ها و حضیض ها، در نقطه Y نمایان شده است، یعنی در جایی که قیمت، پایین تر از سطح قبلی (نقطه X) قرار می گیرد.


در نقطه X، حالت بلاتکلیفی کامل برقرار است، زیرا روند باید کماکان مثبت در نظر گرفته شود، اما این واقعیت که مجموعه حضیض های افزایشی، گسیخته شده است، نشان دهنده ضعف نماگرهای تکنیکی مورد نظر است.


از طرف دیگر، با یک نیمه علامت کاهشی مواجهیم، در حالی که از سوی دیگر، انتظار برای نقطه Yبه معنای از دست رفتن مقادیر قابل ملاحظه ای سود در طول بازار افزایشی است.


این بلاتکلیفی احتمالاً با مراجعه به بخش دوم تعریف تحلیل تکنیکی که در ابتدای این فصل بیان شده، به بهترین شکلی ارایه می گردد: و روند تا جایی برقرار است که طبق وزن شواهد، برگشت آن ثابت باشد».


در این حالت، اگر «وزن شواهد» حاصل از سایر نماگرهای تکنیکی، مانند میانگین های متحرک (MAS)، حجم، اندازه حرکت و پهنای یازار (در فصلهای بعدی بحث می شوند) در مجموع، برگشت روند را نشان می دهند، پیش بینی تغییر مسیر روند با اطمینان بیشتری همراه خواهد بود، حتی اگر الگوی پیشرفت اوج و حضیض، این وضعیت را تایید نکند، با این حال، هنوز در مورد ایجاد علامت، تا اندازه شک و تردید وجود دارد، تا اینکه برگشت روند توسط گسسته شدن هر دو مجموعه افزایشی اوج و حضیض، مورد تایید قرار گیرد.


شکل ۵-۱، مثال ب، این وضعیت را برای برگشت، روند کاهشی به افزایشی نشانه می دهد. همان اصول تفسیری حاکم در نقطه X(مثال الف)، در اینجا نیز بکار می رود.


تعیین کردن عوامل تشکیل دهنده افت و خزها، معمولاً به فرآیند ذهنی تبدیل می شود. یک راه برای حل کردن این مشکل، انتخاب معیارهای عینی، مانند طبق بندی کردن افزایش بیش از ۵ درصد است. اینکار می تواند فرآیندی کسالت بار باشد، اما نرم افزارهای خاصی برای انجام چنین اموری طراحی و ابداع شده اند که کاربران را قادر می کنند تا چنین معیارهایی را بکار گیرند و حالت نموداری آنها را نیز مورد استفاده قرار دهند.


چرخه ی بازار ۴


 


خلاصه


  • روندهای گوناگونی به طور همزمان، سطح قیمت را در هر بازار تحت تاثیر قرا ر می دهند.

  • سه روند بسیار مهم عبارتند از: اولیه، میانه، و کوتاه مدت.

  • اصول تحلیل تکنیکی، برای روندهای در طول روز نیز بکار می روند، اما از آنجا که ایمن روندها ماهیتاً تصادفی تر هستند، تحلیل آنها کمتر از روندهای بلند مدت ترقابل اعتماداند.

  • روندهای بسیار مهم بلند مدت، تحت تاثیر حجم و اندازه روندهای افزایشی و کاهشی اولیه قرار دارند.

  • پیشرفت اوج و حضیض، اساسی ترین تکنیک روندشناسی است و پایه تحلیل تکنیکی را تشکیل می دهد.


الگوی چرخه ی بازار

Friday 24 June 2016

تحلیل بازار با روش تکنیکی

تحلیل بازار با روش تکنیکی


تحلیل بازار با روش تکنیکی


ترجمه ی فردین صادقی زنجانی – فرهاد مقدم سلیمی


 


مقدمه


برای سرمایه گذارانی که تمایل دارند سهام عادی را بخرند به مدت طولانی نگهداری کنند، بازار سهام پاداشهای بسیار چذابی را در قالب رشد سود سهام و همچنین، افزایش سرمایه در نظر گرفته است. این بازار برای سرمایه گذارانی که می خواهند زمانبندی چرخه ای را از طریق مطالعه تحلیل تکنیکی بیاموزند، چالشها و پاداشهای بسیار بیشتری ایجاد کرده است.


مزایای سرمایه گذاری چرخه ای از طریق رویکرد «خرید و نگهداری – buy and hold approach»، به طور خاص بین سالهای ۱۹۶۶ و ۱۹۸۲ مورد توجه قرار گرفت. بر اساس شاخص «متوسط صنعتی داو –جونز (DJIA) ظرف ۱۶ سال از ۱۹۶۶ تا ۱۹۸۲، بازار سهام در مجموع پیشرفتی نکرد. با این حال، نوسانات قیمت قابل ملاحظه ای صورت گرفته است. اگرچه شاخص «متوسط صنعتی داو – جونز (DIJA) بین ۱۹۶۶ و ۱۹۸۲، افزایش خالصی را ثبت نکرده است، اما پنج افزایش عمده در این دو دوره رخ داده که در مجموع، بالغ بر ۱۵۰۰ واحد داو بوده است. بنابراین ترتیب، پاداش بالقوه حاصل از سرمایه گذاری چرخه ای، حایز اهمیت بود.


یک سرمایه گذار بلند مدت، به اندازه کافی با اقبال مواجه بوده است که در پنج سقف سالهای ۱۹۶۶، ۱۹۶۸،۱۹۷۳، ۱۹۷۹ و ۱۹۸۱ سهام را بفروشد پول خود را در کف های ۱۹۶۶، ۱۹۷۰، ۱۹۷۴، ۱۹۸۰ و ۱۹۸۲ مجدداً سرمایه گذاری نماید. با این عمل، کل سرمایه گذاری ( به غیر از هزینه های مبادله و مالیات سود سرمایه) از مثلاً ۱۰۰۰ دلار (یعنی ۱ دلار برای هر واحد داو) در ۱۹۶۶، به بیش از ۰۰۰/۱۰ دلار در اکتبر ۱۹۸۳ افزایش می یافت. برعکس، سرمایه گذاری که رویگرد «خرید و نگهداری» را دنبال می کند، در همین دوره، فقط ۲۵۰ دلار سود کرده است. حتی در طول افزایش سوداگرانه بازار که آغاز آن اوت ۱۹۸۲ بود، ثابت شد که تحلیل تکنیکی مفید و سودمند است، زیرا در این دوره تفاوتهای قابل ملاحظه ای در عملکرد گروههای صنعتی مختلف وجود داشته است. بازار افزایشیب، شبیه اتفاقاتی که در دهه ۱۹۸۰ رخ داد، وقایعی منحصر به فرد به شمار می آید. این حالت که دهه ۱۹۹۰، دوره دشوارتر و چالش برانگیزتری برای بازار خواهد بود و زمانبندی بازار، اهمیت بسیار بیشتر ی پیدا خواهد کرد.


البته، در عمل، خرید و فروش سهام، درست در نقاط برگشت چرخه ای بازار، امکانپذیر نیست، اما پتانسیل فراوان این رویکرد هنوز فضای زیادی برای جریمه اشتباهات دارد، حتی اگر هزینه های کارمزد و مالیاتها را نیز در محاسبات وارد کنیم. پاداش تعیین موقعیتهای عمده بازار و انجام اقدامات مناسب می تواند قابل توجه باشد.


تحلیل تکنیکی، ابتدا فقط در بازار سهام بکار می رفت، اما شهرت آن به تدریج گسترش یافت  تا جایی که بازارهای کالا، ابزارهای بدهی، ارز و سایر بازارهای بین المللی را نیز فراگرفت. برای اینکه تحلیل تکنیکی موفق عمل کند باید به موقعیتی دست یابد که درست برخلاف انتظارات جامعه باشد. این امر مستلزم، شکیبایی، هدفمندی نظم و ترتیب است تا در شرایط رکود و کسادی، دارایی مالی به دست آید و در محیط بی ثبات و غیره بهینه، به منابع نقدی تبدیل شود.


هدف این کتاب، تشریح و ارزیابی ویژگیهای تکنیکی مورد انتظار در نقاط اصلی بازگشت بازار سهام است. این کتاب به منظور ارایه دیدگاهی روشن و شفاف از فعل و انفعالات بازار به خوانندگان و کمک به سرمایه گذاران برای تشخیص نوسانات مهم و حداقل کردن اشتباهات تصمیم گیری، طراحی و تالیف شده است.


 


تعریف تحلیل تکنیکی


رویکرد تحلیل تکنیکی در سرمایه گذاری، اساساً انعکاسی از این تفکر است که قیمتها به صورت روندهایی حرکت می کنند که این روندها تغییر دیدگاهها و نظرات سرمایه گذاران نسبت به عوامل گوناگون اقتصادی، پولی، سیاسی و روانی تعیین می شوند. هنر تحلیل تکنیکی در این است که تغییرات روندها را در مراحل اولیه آن تعیین می کند و موقعیت سرمایه گذاری را تا جایی حفظ می کند که شواهد موجود، حاکی از برگشت روندها باشد.


ماهیت بشر، کم و بیش ثابت است و در موقعیتهای مشابه،  واکنش های مشابه از خود نشان می دهد. با مطالعه ماهیت نقاط بازگشت قبلی بازار، می توان به ویژگیهای دست یافت که تعیین کننده نقاط سقف و کف اصلی بازار هستند. بنابراین، تحلیل تکنیکی براساس این فرضیه بنانهاده شده است که مردم اشتباهاتی را که در گذشته مرتکب شده اند، در آینده نیز مرتکب خواهند شد. روابط انسانی بی نهایت پیچیده است و هرگز به صورت ترکیبات یکسان تکرار نمی شود. بازارها که انعکاسی از رفتار مردم هستند، هرگز عملکرد افراد را به طور یقین دو برابر نمی کنند، اما تکرار ویژگیهای مشابه کفایت می کند که تحلیلگران تکنیکی (تکنسین ها) بتوانند نقاط خاص را تعیین  کنند از آنجا که نماگرهای انفرادی نمی توانند به تنهایی موفقیت چرخه ای در بازار را انعکاس می دهند، بنابراین، تحلیلگران تکنیکی، مجموعه ای از ابزارها و شاخص ها را برای تعیین نقاط اصلی تدوین کرده اند.


 


 


سه حوزه تحلیل تکنیکی


تحلیل تکنیکی را می توان به سوزه حوزه اساسی تقسیم کرد: نماگرهای احساسی انتظاری[Sentiment Indicators]، نماگرهای جریان وجوه[Flow – of – funds Indicators] و نماگرهای ساختار بازار[Market Structure Indicators]. اطلاعات و نماگرهای مربوط به این سه حوزه در مورد بازار سهام ایالات متحده آمریکا موجود است. اما در مورد سایر بازارهای مالی، آمار و اطلاعات، کم و بیش به نماگرهای ساختار بازار منحصر می شود.


استثناهای اصلی در این زمینه، به بازار قراردادهای آتی در ایالات متحده آمریکا مربوط می شود که اطلاعات احساسی یا انتظاری کوتاه مدت آن را می توان به دست آورد. نکاتی در مورد نماگرهای احساسی یا انتظاری وجریان وجوه در ادامه می آید، مربوط بازار آمریکا است.


 


نماگرهای انتظاری


شاخص های انتظاری، رفتار و کردار فعالان گوناگون بازار، مانند صندوقهای سرمایه گذاری مشترک، متخصصان بورس (یازارسازان ویژه) و غیره را بررسی و کنترل می کنند. درست مانند پاندول ساعت که از یک حد نهایتی به طرف دیگری می رود و برمی گردد، شاخص های انتظاری که رفتار سرمایه گذاران را تحت نظر دارند. نیز از یک حد نهایتی در کف بازار کاهشی به طرف حد نهایتی دیگر در سقف بازار افزایشی حرکت می کنند. فرضیه ای که این شاخص ها بر اساس آن شکل گرفته اند، این است که هر یک از گروههای مختلف سرمایه گذاران، واکنش های یکسانی در نقاط اصلی بازگشت بازار نشان می دهند. برای مثال، نیروهای داخلی شرکت (مانند کارکنان ارشد و سهامداران عمده آن) و اعضای بورس سهام نیویورک (NYES) به عنوان یک گروه، در نقاط بازگشت بازار درست عمل می کنند.


در مجموع، مبادلات آنها عبارت است از خرید در کفهای بازار و فروش در سقفهای بازار. بر عکس، خدمات مشاوره به عنوان یک گروه، غالباً در نقاط برگشت بازار، مرتکب اشتباه می شوند، زیرا آنها در سقفهای بازار، افزایشی می شوند و در کفهای بازار، کاهشی می گردند. شاخصهایی که از چنین اطلاعاتی استخراج می شوند، نشان می دهند که ارقام خاص با سقفهای بازار ارتباط دارند، در حالی که سایر ارقام، با کفهای بازار مرتبط بوده اند. از آنجا که اجماع و نظر اکثریت، در نقاط برگشت بازار اشتباه است. این نوع شاخصهای روانشناسی بازار، پایه ای سودمند برای کسب دیدگاهی مناسب به شمار می آیند.


نماگرهای جریان وجوه


این حوزه از تحلیل تکنیکی که تحت عنوان «نماگرهای جریان وجوه» مطرح می شود، موقعیت های مالی گروههای مختلف سرمایه گذاران را تحلیل می کند که قصد دارند ظرفیت بالقوه خود را در زمینه خرید یا فروش سهام اندازه گیری نمایند. از آنجا که در برابر هر فروشی، یک خرید وجود دارد، پس، تعداد دلاری واقعی بین عرضه و تقاضای سهام باید همیشه در تعادل باشد.  قیمتی که بر اساس آن مبادله سهام صورت می گیرد. باید برای خریدار و فروشنده یکسان باشد، بنابراین، طبیعی است حجم پولی که از بازار خارج می شود، باید با حجم پولی ورودی به بازار، برابر باشد. به این ترتیب، رویکرد جریان وجوه با مسایل قبل از برقراری تعادل بین عرضه و تقاضا سروکار دارد.


اگر در قیمت مشخصی، تعداد خریداران بیشتر از فروشندگان باشد، قیمت واقعی باید افزایش یابد تا خریداران و فروشندگان را به تعادل برساند.


تحلیل جریان وجوه با روندهای نقدی شرکتهای سرمایه گذری مشترک وسایر نمادهای عمده، مانند صندوقهای بازنشستگی، شرکتهای بیمه، سرمایه گذاران خارجی و غیره ارتباط دارد که معمولاً منبع نقدی طرف خرید به شمار می آیند. از طرف دیگر، عرضه سهام جدید، عرضه بازار ثانویه و غیره در طرف عرضه (فروش) مطرح می شوند.


این تحلیل جریان پول، معایبی نیز دارد. علیرغم اینکه شاخصهایی مانند وضعیت وجوه نقد شرکتهای سرمایه گذاری مشترک یا جریان نقدی صتدوقهای بازنشستگی، موجود بودن پول را برای بازار اندازه گیری می کنند،


اما هیچ علامتی مبنی بر تمایل فعالان بازار برای استفاده از این پول در خرید سهام ارسال نمی کنند. علاوه بر این، علامتی مبنی بر کشش یا تمایل آنها برای فروش سهام در قیمتهای مشخص در طرف فروش (عرضه) نیز اعلام نمی کنند. اطلاعات موسسات عمده و سرمایه گذاران خارجی، برای چگونگی استفاده از پول، کافی نیست. در ضمن، بسیاری از اطلاعات مفید این نهادها، بعد از زمان مورد نیاز برای تصمیم گیری، انتشار می یابد. علیرغم وجود این موانع، از آمار جریان وجوه می توان به عنوان سابقه و پیشینه عملکرد، استفاده کرد. رویکرد قویتر در زمینه تحلیل جریان وجوه، از بررسی روندهای نقدینگی نظام بانکی استخراج می شود که نه تنها فشار مالی بر بازار سهام را اندازه گیری می کند، بلکه فشار بر کل اقتصاد را نیز بررسی می نماید.


 


 


نماگرهای ساختار بازار


این حوزه از تحلیل تکنیکی، بخش اصلی این کتاب را تشکیل می دهد که «ساختار بازار یا ویژگی نماگرهای بازار» را دربرمی گیرد. این نماگرها، روند شاخصهای قیمتی گوناگون، پهنای بازار، ادوار گوناگون، حجم و غیره را بررسی می کنند تا سلامت بازارهای افزایشی یا کاهشی را ارزیابی نمایند. در بیشتر اوقات، قیمت و معیارهای داخلی، مانند پهنای بازار، مسیر بسیاری از این نماگرها، از قیمت دور می شود. چنین واگرایی هایی، علایم تخریب تکنیکی را در طول دوره های پیشرفت ارسال می کنند و به ئنبال آن، قدرت تکنیکی کاهش می یابد. سرمایه گذارانی که گرایشات تکنیکی دارند، با بررسی خردمندانه این علایم قدرت و ضعف پنهان، از امکان بروز برگشت در روند بازار، آگاه می شوند.


از آنجا که تحلیل تکنیکی براساس این نظریه بنا نهاه شده است که قیمتها، انعکاس رفتار روانشناسی کل بازیگران هستند، بنابراین تلاش می کند تا نوسانات آینده قیمت را براساس این فرضیه پیش بینی کند که حرکتهای روانشناسی بازیگران بازار، در طیفی بین نااطمینانی، اضطراب و بدبینی از یک طرف و اطمینان، خوش بینی و حرص از طرف دیگر، نوسان می کند. همان گونه که قبلاً گفتیم، هنر تحلیل تکنیکی، مشخص کردن این تغییرات در مراحل اولیه است، زیرا این نوسانات برای کامل شدن، نیاز یه زمان دارند. سرمایه گذاران تکنیکی با مطالعه این روندهای بازار، می توانند خرید و فروش سهام را با اطمینان نسبتاً بالایی انجام دهنده این اطمینان براساس این اصل است که اگر روندی پدید آید، دایمی خواهد شد.


نوسانهای قیمت را می توان به سه بخش تقسیم کرد: اولیه، میان مدت و کوتاه مدت. نوسانات عمده (گاهی اوقات، نوسانات اولیه یا ادواری نیز نامیده می شود) معمولاً در دوره ای از ۱ تا ۳ سال طول می کشند و انعکاسی از نظرات سرمایه گذاران نسبت به ادوار تجاری هستند. نوسانات میان مدت معمولاً از ۳ تا چند ماه، گاهی اوقات بیشتر، طول می کشند. گرچه این نوسانات اهمیت زیادی ندارند، با اینحال، شناسایی آنها مفید خواهد بود. برای مثال، تمایز بین واکنش میان مدت در بازار افزایشی و اولین گام نزولی در بازار کاهشی، اهمیت به سزایی دارد. نوسانات کوتاه مدت که کمتر از ۳ تا ۴ هفته به طول می انجامند، ماهیتاً تصادفی هستند.


 


ساز و کار تنزیلی بازار


تمام نوسانات بازار در یک چیز مشترک اند: همه آنها انعکاسی از روند امیدها، اضطرابها، دانش، خوش بینی و طمع جامعه سرمایه گذاری هستند. جمع کل این حرکتها، در سطوح قیمتها بیان می شوند که به قول Garfield Drew «سهام دارای ارزشی نیست، اما مردم فکر می کنند ارزش دارد». این فرآیند ارزیابی بازار به نحو شایسته ای در یکی از شماره های Wall street Journal  به شرح زیر بیان شده است:


«بازار سهام شامل هر کسی می شود که در بازار است و در هر لحظه مشخص، سهام را می خرد و می فروشد، به اضافه کسانی که در بازار نیستند. اما اگر شرایط مناسب باشد، وارد بازار می شوند. از این نظر، بازار سهام شامل هر کسی، با هرگونه پس انداز مشخص می شود. این همان مبنای گسترده فعالان بازار و فعالان بالقوه ای است که قدرت خود را به صورت نماگر اقتصادی تخصیص دهنده سرمایه کمیاب، به بازار می دهد. نوسان سهام و نوسانات بازار، با کسب هرگونه اطلاعات، جدید توسط سرمایه گذاران، بوقوع می پیوندند. به این ترتیب، بازار از تمام اطلاعات موجود به شکلی بهره برداری می کند که دیگران نمی توانند به آن طریق استفاده کند. از آنجا که قضاوتهای بازار حاصل نظر تقریباً تمام افراد است، بنابراین، بهتر از هر کس و هر گروه، عملکرد را اندازه می گیرد…. بازار، سود بغد ا ز مالیات تمام شرکتهایی را اندازه گیری می کند که در بازار پذیرفته شده اند و سودهای انباشته را تاکنون محاسبه می کنند و این کار را در آینده نیز انجام می دهد به نحوی که گویا افق آینده، نامحدود است. این حجم انباشته سودهای بعد از مالیات، همان گونه که اقتصاددانان خواهند گفت، توسط بازار بر حسب ارزش فعلی، تنزیل می شوند.


هنگامی که برای خرید تیغ ریش تراشی با کیفیت برتر، مبلغ بالاتری می پردازید، امکان اصلاح راحتتر در اینده مدنظر شما است. به همین دلیل نیز پول بیشتری می پردازید. در واقع، ارزش فعلی پولی که پرداخته اید، همان اصلاح راحتی است که انجام می دهید.


جریان آتی عواید در تمام نقاط کره زمین، تحت تاثیر شرایط کسب و کار خواهد بود. تکه های کوچک اطلاعات از سراسر جهان و همچنین از ایالات متحده آمریکا، به طرف بازار سهام جریان می یابد و بازار سهام، این تکه ها را به صورت کارآمدتر از آماردانان دولتی انعکاس می دهد. بازار، این اطلاعات را به مقادیر عوایدی ارتباط می دهد که شرکتهای آمریکایی در آینده کسب خواهند کرد. صرفنظر از جزئیات، سطح عمومی بازار، ارزش فعلی سهام سرمایه ای در آمریکا است. این امر نشان می دهد که سرمایه کذاران آینده را در نظر می گیرند و طوری فعالیت می کنند که یتوانند با قیمت بالاتری، داراییهای خود را به وجه نقد تبدیل کنند، در شرایطی که اخبار پیش بینی شده یا سطوح واقعی قیمت، بوقوع بپیوندد.


اگر انتظارات مرتبط با توسعه، بهتر یا بدتر از تفکر اولیه باشد، آنگاه از طریق بازار، سرمایه گذاران سریعتر یا دیرتر می فروشند که به شرایط خاص بستگی دارد. بنابراین، این پند آشنا «فروش براساس اطلاعات و اخبار خوب» در جایی به کار می رود که اخبار خوب، درست است یا پاییت تر از انتظار است بازار (سرمایه گذاران) است. اگر این اخبار خوب باشد، اما به اندازه مورد نظر، مطلوب نباشند، تجدد ارزیابی سریع بوقوع خواهد پیوست و بازار سقوط خواهد کرد اگر اخبار بهتر از موارد پیش بینی شده باشند، امکانات قطعاًً مطلوبتر خواهند بود. البته، در بازار نزولی، عکس این حالتها برقرار خواهد بود. این فرآیند، تناقض بازار سهام را آشکارمی کنند وقتی شرایط اقتصادی قوی است، بازار صعودی می شود و تشکیل یک کف هنگامی که چشم اندار، ناامید کننده باشد.


واکنش هر بازاری به اخبار می تواند آموزنده تر باشد، زیرا اگر بازار، همان گونه که در قیمتها انعکاس می یابد، فرضاً از اخبار وقایع افزایشی صرفنظر کند، این وقایع افزایشی و مثبت قطعاً تعدیل می شوند و واکنش بازار نسبت به آن، کاهشی خواهد شد. حال اگر بازاری به اخبار بد به شکل مطلوبتری از آنچه که مورد انتظار است، واکنش نشان دهد، این وضعیت باید به عنوان علامت مثبت تفسیر شود.


 


بازارهای مالی و ادوار تجاری


نوسانات عمده در قیمت های اوراق قرضه، سهام و کالاها، از روندهای بلند مدت تغییرات سرمایه گذاری عمومی ناشی می شوند. این تغییرات، سطح پیش بینی شده و همچنین، نرخ رشد فعالیتهای اقتصادی آتی و دیدگاه سرمایه گذاران را نسبت به این فعالیتها انعکاس می دهد.


برای مثال، رابطه مشخصی بین نوسانات اولیه بازار سهام و نوسانات چرخه ای (ادواری) اقتصاد وجود دارد، زیرا روندی سودآوری شرکتها، بخش تفکیک ناپذیری از ادوار تجاری است. اگر بازار سهام فقط تحت تاثیر نیروهای اقتصادی اساسی می بود، آنگاه کار تعیین تغییرات نوسانات اولیه را بازار سهام، نسبتاً ساده می شد. در عمل، چنین نیست و عوامل مختلفی وجود دارد.


اول، تغییرات مسیر اقتصاد می تواند زمان بر باشد. همان گونه که ادوار تجاری آشکار می کنند، سایر ملاحظات روانشناسی (برای مثال، توسعه سیاسی یا عوامل کاملاً داخل ینظیر موج خرید سوداگرانه یا فشار فروش حاصل از اجرای اختیار معاملات) نیز می توانند بازار سهام را تحت تاثیر قرار دهند و رونق های گمراه کننده و کاذب و همچنین، واکنش های ۵ تا ۱۰ درصد یا بیشتر، پدید آورند.


دوم، تغییرات بازار سهام معمولاً ۶ تا ۹ ماه قبل از تغییرات اقتصاد رخ می دهد، اما این دوره می تواند کوتاهتر یا بلندتر نیز باشد. در سال ۱۹۲۱ و ۱۹۲۹، تحولات اقتصاد قبل از تحولات بازار سهام رخ داد.


سوم، حتی هنگامی که بهبود اقتصاد در میان چرخه خود قرار دارد، تردیدهایی در مورد طول عمر آن پدید می آید. هنگامی که این تردیدها با توسعه سیاسی یا ملاحظات معکوس منطبق می شود، معمولاً نوسانات قیمتی تشدید کننده ای بوقوع می پیوندد.


چهارم، ممکن است سودها افزایش یابد، اما دیدگاه سرمایه گذاران نسبت به این سودها ممکن است تغییر کند. برای مثال، در بهار سال ۱۹۴۶، شاخص DJIA [Dow – Jones Industry Average (DJIA)]، ۲۲ برابر نسبت به عواید بود. در سال ۱۹۴۸، هنگامی این نسبت با استفاده از عواید سال ۱۹۴۷ محاسبه شد، رقم ۵/۹ برابر به دست آمد. در این دوره، سودها تقریباً دو برابر شده و نسبت های قیمت به عواید () کاهش یافته بود، اما قیمت های پایین تر آمده بود.


تغییرات قیمت اوراق قرضه و کالا بیشتر از قیمت های بازار سهام با فعالیتها بازار سهام با فعالیتهای اقتصادی ارتباط دارد، اما در اینجا نیز تاثیر عوامل روانشناسی بر قیمت، بسیار مهم است. بازار ارز به طور کامل در چارچوب تحلیل ادوار تجاری نمی گنجد. اگر چه اطلاعاتی که چند ماه بعد از وقوع نوسانات ارزی انتشار می یابد، خوب و مفید است، اما در اینجا نیز تحلیل تکنیکی بهترین ابزار پیش بینی دقیق تحولات آینده و تعیین ویژگیهای روندهاست.


 


تحلیل تکنیکی – روندشناسی


از آنجا که تحلیل تکنیکی، بررسی فعالیت و کارکرد بازار است، بنابراین، به کارهای دشوار مربوط به پیش بینی روندها در اقتصاد نمی پردازد ارزیابی دیدگاههای سرمایه گذاران را نسبت به این تفسیر مد نظر قرار نمی دهد. تحلیل تکنیکی سعی می کند نقاط برگشت را در بازار سهام تعیین کند و عوامل موثر در آن را ارزیابی نماید.


رویکردی را که در اینجا بکار گرفته ایم، با شکل استاندارد تحلیل تکنیکی تفاوت دارد. تکنیک های گوناگون روندشناسی و مشخص کردن نقاط برگشت آنها، در بخش ۱ این کتاب تحت عنوان «تکنیک های روندشناسی» بحث خواهد شد که شامل مواردی همچون میانگین های متحرک (MAS)، نرخهای تغییر (ROGS)، خطوط روند، الگوهای قیمتی و غیره می شود.


مطالعه ویژگیهای بازار، پایه و اساس تحلیل تکنیکی را تشکیل می دهد، زیرا برگشتهای روندهای قیمت براساس میانگین های اصلی تقریباً به «سرعت نگار» به عنوان تنها معیار عملکرد اتومبیل توجه نمی کند، تحلیلگر تکنیکی نیز روند قیمتها را فراتر از چند میانگین معروف مورد توجه قرار می دهد. عامل مهم و تعیین کننده در روند قیمتها، اعتماد سرمایه گذاران است و این جنبه احساسی، از بهار دیدگاه یا بعد ارزیابی می شود. این ابعاد عبارتند از: قیمت، زمان، حجم و پهنای بازار. تغییرات قیمتها، منعکس کننده تغییرات دیدگاههای سرمایه گذاران است و قیمت (اولین بعد) نیز سطح این تغییرات را نشان می دهد.


زمان (دومین بعد)، تکرار و طول ادوار را در روانشناسی سرمایه گذار اندازه گیری می کند. تغییرات اعتماد سرمایه گذاران، از طریق چرخه های مشخصی بوقوع می پیوندد و (کوتاه یا بلند مدت)، همچنانکه دیدگاههای سرمایه گذاران از خوش بینی مطلق تا بدبینی عمیق تغییر می یابد. درجه نوسان قیمت در بازار، معمولاً تابعی از عنصر زمان است. هرقدر حرکت از عنصر افزایشی به کاهشی برای سرمایه گذار طولانی تر باشد، به همان میزان نیز احتمال تغییر قیمت بیشتر می شود.


حجم (سومین بعد)، شدت تغییرات دیدگاههای سرمایه گذاران را انعکاس می دهد. برای مثال، سطح اشتیاق و احساساتی که ناشی از افزایش قیمت توام با حجم پایین است، هیچگاه به قدرتمندی شرایطی نیست که در آن، افزایش قیمت با حجم بسیار بالا همراه می شود.


چهارمین بعد (پهنای بازار)، وسعت و اندازه احساسات را نشان می دهد. تا زمانی که سرمایه گذاران سهمهای گوناگون و متنوعی را از صنایع مختلف خریداری و نگهداری می کنند، سلامت و بهبود اقتصادی و همچنین، نظرات کاملاً مطلوب نسبت به سهام و  در نتیجه، شرایط بازار افزایشی برقرار خواهد بود. از طرف دیگر،؛ اگر فقط چند سهم خوب مورد توجه باشد، کیفیت روندها آسیب خواهد دید و تداوم بازار افزایشی با تردید مواجه خواهد شد.


تحلیل تکنیکی، این ابعاد و عناصر روانشناسی را به روشهای مختلف بررسی می کند، بیشتر شاخصها، دو یا چند جنبه را به طور همزمان در نظر می گیرند. برای مثال، نمودار ساده قیمت، هم قیمت (در محور عمودی) و هم عنصر زمان (در محور افقی) را نشان می دهد. به همین ترتیب، خط صعودی یا نزولی، پهنای بازار و زمان را در نظر می گیرد. در بخش ۲ این کتاب، چهار عنصر یاد شده به تفضیل بررسی می شود و جایگاه آنها در تحلیل تکنیکی مورد کنکاش قرار می گیرد. بخش دو کتاب حاضر، تحت عنوان«ساختار بازار» به تفضیل به بررسی شاخصها و نماگرهای گوناگون می پردازد. علاوه بر این، نحوه ترکیب کردن این شاخصها و ایجاد چارچوبی برای تعیین کیفیت ساختار داخلی بازار را نیز نشان می دهد.


 


نتیجه گیری


بازارهای مالی به صورت روندهایی حرکت می کنند که این روندها تغییر دیدگاهها و انتظارات سرمایه گذاران و با توجه به ادوار تجاری، ناشی می شوند. از آنجایی که سرمایه گذاران رفتار مشابهی را از چرخه ای تا چرخه دیگر تکرار می کنند، بنابراین، شناخت روابط تاریخی بین میانگین های قیمتی خاص و مشاخص های بازار را می توان برای تعیین کردن نقاط برگشت مورد استفاده قرار داد. هیچگاه یک شاخص به تنهایی نمی تواند علامت برگشتهای روند را ارسال نماید. این ترتیب، استفاده از چند شاخص در کنار یکدیگر به منظور کسب دیدگاهی منطقی و مقول اهمیت می یابد.


البته، این رویکرد نمی تواند از خطا مصون باشد، اما استفاده دقیق، هدفمند و صبورانه از اصول و ابزارهای تحلیل تکنیکی می تواند تا اندازه  زیادی برای سرمایه گذاران و مبادله گران مفید واقع شود و آنها را به موفقیت برساند. استفاده مناسب از اصول و ابزارهای تحلیل تکنیکی می تواند به طراحی و پیاده سازی «استراتژی سرمایه گذاری موفقیت آمیز» منجر شود.




تحلیل بازار با روش تکنیکی